1-الف و پدرش موجب استعفاء آن فرهنگي از شرکت تعاوني فرهنگيان شدند-به بهانه رشد و ترقي بيشتر براي خود و فرزندانت.
2-جدا نمودن افراد صادق از کنار آن فرهنگي و بازاري محترم توسط الف و پدرش.
3-جدايي الف برخلاف عهد و پيمان در زمان نامناسب+و زير پا گذاشتن همه تعهدات قبلي همچون تشکيل شرکت بسته بندي و ...
4- مانع پا گرفتن شرکت بسته بندي فاميل نزديک-و ايجاد مشکلات عديده در بازار براي عدم خريد از آن بازاري شرافتمند.
5-هدر دادن سالها وقت گرانبهاي آن پدر و پسر+برباد دادن آرزوي آن پسر جوان توسط آقاي الف>با ايجاد موانع ساختگي براي سر نگرفتن کار توليد کارخانه اي واقع در جاده کياکلا{سس ايام فعلي}
6-نپرداختن>{يک چهارم از پول فروش تحميلي کارخانه جاده کياکلا}به پسر-به عنوان شخصي بالغ و عاقل{اگر پسر مي دانست الف پول را نمي پردازد-هيچگاه حاضر به امضاءنمودن انتقال اجباري کارخانه کياکلا به آقاي الف نمي شد.}
7-ايجاد مشکلات روحي و مشکلات ثانوي ديگر براي آن دو پدر و پسر.
*** توجه=1-تمامي مطالب بالا توسط کارمندان و کارگران سابق و حال کارخانه هاي الف و بصورت غير مستقيم توسط پسر آن بازاري محترم-بي آنکه خود بدانند که آيا روزگاري حرفشان به گوش صاحب دردي مي رسد و يا فرضا در فضاي مجازي در اختيار تمام هموطنان عزيز و آزاده امان قرار مي گيرد-منتشر شده است.
*** 2-باشد روزي و روزگاري آن دو پدر و پسر حاضر به همراهي با ما و شکايت بر عليه الف و برادرش شوند-تا آنزمان تمامي مدارک از صدا-تصاوير-عکسها-توهين ها-بحثهاي انحرافي-برگه ها-کپي برگه ها و فاکتورهاي تخلفات و سوءاستفاده از امکانات و خدمات نهادهاي دولتي و غير دولتي و غصب و غارت اموال مردم و بيت المال-قبل از ارائه به دادگاه بعد از پايان تاريخ=1392.9.30{30آذر1392}>در صورت تصميم جمعي>تقديمشان نماييم-تا هر قسمتي از صدا-برگه ها-اسناد سوءاستفاده ازامکانات و خدمات دولتي و غير دولتي نظير تربيت بدني-تامين اجتماعي و ... + و يا مدارک ديگر که مربوط به آسيب مالي الف به آنها است را ظبط و کپي نمايند و براي اثبات حرفشان با دلايل و ادله اي که حتما خود دارند در اختيار دادگاه قرار دهند-همچنانکه ما در اين مدت ديدارهاي مستقيم با بعضي از افراد آسيب ديده مالي و روحي نموده ايم و آنها را به حق و حقوقشان که الف و برادر مفسد از آنها ربودند-آگاه تر نموديم.
3-آنچه در آخر سطور قابل نوشتن مي باشد-اين است-آن فرهنگي و بازاري محترم قائمشهري که کارفرما و استاد سابق آقاي الف بود-به عنوان يک فاميل دلسوز براي کمک به وضعيت بد روحي و مالي آنها تلاشهاي فراوان نمود-به آنها بيش از حد و اندازه اشان-دلسوزانه و خير خواهانه اعتماد کرد/اعتماد-دلسوزي و احترامي که اصلا لياقت آن را نداشتند و به آن خيانت نمودند-به احتمال زياد آن فاميل خيرخواه فراموش نموده بود>>>
عاقبت گرگ زاده گرگ شود گر چه با آدمي بزرگ شود (سعدي)
{http://fa.azadnegar.com/alavian/news/213802.html}
پايان.