سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی که به یقین او را صالح دانسته ای، مبادا که بدگمانی، [نظر] تو را نسبت به او تباه سازد . [امام علی علیه السلام]

روزهایى بس شیرین و به‏یادماندنى و تاریخ ساز پیامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص‏توصیف و تعریف کرد.

او هرگز در این واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏کاملى که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفرید واگر او نبود، هیچ چیز نبود. «لولاک لما خلقت الافلاک‏» و الاانسانى که تا قاب قوسین او ادنى بالا رفت و به جایى رسید که‏جبرئیل آن ملک مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت‏به او عرض کرد: اگر یک مو بالاتر روم به نور تجلى‏بسوزد پرم. ولى رسول الله رفت و به جایى رفت که نه در خرد آیدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخیال! اوست کسى که‏خدایش درباره‏اش فرمود: «و انک لعلى خلق عظیم‏» پس مابه جاى‏اینکه حرفى بزنیم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جایى‏مى‏رساند چرا که جز آفریده‏اش و برادرش کسى او را نخواهد شناخت‏«یا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا» پس روا است که لب فرو بندیم وسخن کمتر گوئیم.

بیائیم در این سخن ربانى که پیامبر را داراى منشى سترگ واخلاقى عظیم معرفى مى‏کند بیاندیشیم و از زبان روایت نمى از این‏اقیانوس پرفیض برگیریم، شاید برخى عزیزان به کار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگیرند که قرآن فرمود: «و لکم فى رسول‏الله اسوه حسنه‏» .

و اکنون ملایمتی چند  با صاحب  :

مولایم !

 در کدامین جمعه می آیی ؟
ای آشنای غریب که لحظه لحظه ی عمرم با تکرار انتظار تو پیوند خورده است .
 وقتی تو بیایی همه ی شهر آذین میشود و همه ی سجاده ها پر از نماز شکر .
حتی مناجات درختان را می توان شنید
لا حول و لا...
آنگاه ، خیابان لبریز از انتظار ، به قدم هایت بوسه خواهد زد و همه کلمات در وصف آمدنت ناتوان می مانند و هیچ قلمی طرح نبودن تو را رسم نخواهد کرد و وقت طلوعی بی وقت می رسد و ستاره ها از خوشحالی به پابوس تو می آیند.
الهی...

 درشگفتم از آن که کوه را میشکافد تا به معدن جواهر دست یابد و خویش را نمی کاود تا به مخزن حقایق برسد .
الهی...

 این آدم نماها که از خوردن گوشت بره ی گوسفند تا بدین اندازه درنده اند اگر که گوشت گرگ و پلنگ را برآنان حلال می فرمودی چه می شدند؟!
الهی...

 وای بر ما که اگر از تو نترسیم و از ما بترسند...
بارلاها...

باز هم جمعه باز هم نا امید شدن از انتظار باز هم نیامدن معشوق...
خدایا...

 آیا رنج و درد انتظار حق این عاشقان است؟؟؟؟!!!!!
مولایم...

 ای جان من به فدای تو اگر ندیده رویت را بمیرم چه کنم ؟؟؟؟
 اگر لایق جان دادن در راهت را پیدا نکنم چه کنم؟؟؟
به چه رویی گویم عاشق معشوقی همچون تو شدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مولایم...
این عبد کوچک و ضعیف را فراموش نکن
باز هم در هر سحرگاهان به انتظار آمدنت مینشینم ...
تا باز آیی.



نویسنده: مجید | جمعه 86 تیر 15 ساعت 11:59 صبح |
: جستجو